English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1514 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
peeping U نگاه دزدکی طلوع
peep U نگاه دزدکی طلوع
peeped U نگاه دزدکی طلوع
peeps U نگاه دزدکی طلوع
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
keek U باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
rise U طلوع کردن
arises U طلوع کردن
dawned U طلوع کردن
arise U طلوع کردن
dawning U طلوع کردن
dawns U طلوع کردن
arising U طلوع کردن
uprise U طلوع کردن
rises U طلوع کردن
dawn U طلوع کردن
arisen U قیام کردن طلوع
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
to crib U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to plagiarize U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
to copy U در امتحان [با نگاه کردن روی همسایه] تقلب کردن
ogling U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogled U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogles U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
ogle U نگاه عاشقانه کردن با چشم غمزه کردن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
to look up U نگاه کردن جستجو کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
eyes U نگاه کردن
eying U نگاه کردن
squints U چپ نگاه کردن
squinted U چپ نگاه کردن
sees U نگاه کردن
eye U نگاه کردن
squint U چپ نگاه کردن
leer U نگاه کج کردن
eyeing U نگاه کردن
leered U نگاه کج کردن
leering U نگاه کج کردن
see U نگاه کردن
leers U نگاه کج کردن
dirty look <idiom> U چپ چپ نگاه کردن
regard U نگاه کردن
regarded U نگاه کردن
regards U نگاه کردن
squinny U کج کج نگاه کردن
to watch U نگاه کردن
To look askance. To give a dirty look. U چپ چپ نگاه کردن
stare U رک نگاه کردن
stared U رک نگاه کردن
to look daggers U چپ چپ نگاه کردن
stares U رک نگاه کردن
to look on with U نگاه کردن
to dwell on U نگاه کردن
to set eyes on U نگاه کردن
gaped U خیره نگاه کردن
gaped U باشگفتی نگاه کردن
glow U نگاه سوزان کردن
gape U خیره نگاه کردن
gape U باشگفتی نگاه کردن
glowed U نگاه سوزان کردن
gawks U احمقانه نگاه کردن
gapes U باشگفتی نگاه کردن
gapes U خیره نگاه کردن
glows U نگاه سوزان کردن
gloating U خیره نگاه کردن
glared U خیره نگاه کردن
peeking U زیرچشمی نگاه کردن
gloated U خیره نگاه کردن
gloat U خیره نگاه کردن
peeks U زیرچشمی نگاه کردن
glares U خیره نگاه کردن
gaping U خیره نگاه کردن
gaping U باشگفتی نگاه کردن
gawks U بی خیال نگاه کردن
gawking U احمقانه نگاه کردن
gawking U بی خیال نگاه کردن
look up U نگاه کردن مراجعهای
to have a look at something U بچیزی نگاه کردن
to look at each other U به یکدیگر نگاه کردن
to look a bout U بهر سو نگاه کردن
looks U نگاه کردن نگریستن
to stael a look U دزدانه نگاه کردن
looked U نگاه کردن نگریستن
look U نگاه کردن نگریستن
thumb one's nose <idiom> U با تنفر نگاه کردن
pried U فضولانه نگاه کردن
pries U بادقت نگاه کردن
gawked U احمقانه نگاه کردن
gawked U بی خیال نگاه کردن
gawk U احمقانه نگاه کردن
gawk U بی خیال نگاه کردن
pry U فضولانه نگاه کردن
pry U بادقت نگاه کردن
pries U فضولانه نگاه کردن
look about U بهر سو نگاه کردن
to run through U نگاه اجمالی کردن در
stare U خیره نگاه کردن
to look down U با نگاه مطیع کردن
stares U خیره نگاه کردن
to look at somebody askance U به کسی چپ چپ نگاه کردن
to look forward U نگاه کردن انتظارداشتن
skew U منحرف کج نگاه کردن
goggle U چپ نگاه کردن گشتن
glowering U خیره نگاه کردن
goggled U چپ نگاه کردن گشتن
goggling U چپ نگاه کردن گشتن
gorgonize U خیره نگاه کردن
peered U با دقت نگاه کردن
glowered U خیره نگاه کردن
skewing U منحرف کج نگاه کردن
peering U با دقت نگاه کردن
peek U زیرچشمی نگاه کردن
glim U نگاه اجمالی کردن
stared U خیره نگاه کردن
glower U خیره نگاه کردن
skews U منحرف کج نگاه کردن
glare U خیره نگاه کردن
gazes U بادقت نگاه کردن
gazes U خیره نگاه کردن
gazed U بادقت نگاه کردن
gazed U خیره نگاه کردن
gaze U بادقت نگاه کردن
keek U نگاه دزدانه کردن
pried U بادقت نگاه کردن
peeked U زیرچشمی نگاه کردن
squinny U زیرچشمی نگاه کردن
gaze U خیره نگاه کردن
to make eyes at U عاشقانه نگاه کردن
glowers U خیره نگاه کردن
peer U با دقت نگاه کردن
gazing U خیره نگاه کردن
gazing U بادقت نگاه کردن
gloats U خیره نگاه کردن
to look behind U پشت سر را نگاه کردن
to look through ones fingers U نگاه دزدانه کردن
punch U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com